فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Prisoner Of War

ˈprɪzənərəvˈwɔːr ˈprɪznərəvwɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • اسیر (جنگی)
    • - exchange of prisoners of war
    • - مبادله‌ی اسیران جنگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد prisoner of war

  1. noun political prisoner
    Synonyms: captive, enemy prisoner of war, hostage, POW, prisoner

ارجاع به لغت prisoner of war

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prisoner of war» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prisoner of war

لغات نزدیک prisoner of war

پیشنهاد بهبود معانی